اشاره: متن زیر به بهانه مرگ حسن حاتمی، شاعر، نویسنده و مبارز کازرونی بر اساس اسناد مکتوب و شفاهی ـ از جمله مصاحبه‌ی نویسنده با وی ـ نگاشته شده است.

***

حسن حاتمی فرزند جواد در فروردین 1313 در محله چاه‌آبی کازرون متولد شد. تحصیلات ابتدایی و غالب تحصیلات دبیرستانی خود را در کازرون گذراند. سپس به شیراز رفته، در آنجا دوره‌ی ضمیمه‌ی دانشسرای مقدماتی را نیز گذراند. پس از آن به کازرون برگشت و از سال 1337 به عنوان معلم در دبیرستان‌های این شهر مشغول به تدریس شد.

حاتمی از نوجوانی به شعر و شاعری علاقه داشت و از همان ایام، اشعار خود را برای برخی نشریات ارسال می‌کرد. او در کنار شعر به تحقیق در فرهنگ عامه نیز علاقه یافت و اولین مقاله خود با عنوان «گردو پر یا پیک» درباره یکی از بازی های محلی کازرون را در سال 1334 در حالی که دانش آموزی دبیرستانی بود در مجله فروغ اندیشه شیراز منتشر کرد. وی همچنین با برخی از رادیوهای فارسی زبان در خارج از کشور از جمله رادیو دهلی ارتباط و همکاری داشت.

حاتمی از نظر سیاسی و اجتماعی نیز شخصیتی فعال و اثرگذار بود. او در سال‌های پایانی دهه‌ی 20 فعالیت سیاسی خود را در جبهه‌ی ملی به عنوان نماینده‌ی دانش‌آموزان و در سازمان جوانان حزب ایران آغاز کرد و پس از کودتای 28 مرداد 1332 به مدت کوتاهی بازداشت شد.

حسن حاتمی

گرچه فعالیت‌های سیاسی حسن حاتمی جنبه‌ی ملی داشت اما در اوایل دهه‌ی 40 با آغاز نهضت دینی امام خمینی او از جمله شخصیت‌هایی بود که اطراف سیداحمد پیشوا (انقلابی‌ترین روحانی کازرون) حضور ‌یافته، از این طریق اهداف ملی خویش در مبارزه با رژیم سلطنتی پهلوی را دنبال می‌کرد. او به دلیل همین مبارزات [احتمالاً] از ابتدای سال تحصیلی 1343-1344 به روستایی در چهارمحال و بختیاری و سپس به الیگودرز منتقل شد. اما در این مدت ارتباط خود را با کازرون قطع نکرد و به مناسبت‌های مختلف خصوصاً در ایام تعطیلات به وطن خویش برمی‌گشت و فعالیت های خود را پی می‌گرفت.

حاتمی در سال‌های دور از کازرون در کنار تدریس، تحصیلات خود را در رشته‌های علوم تربیتی و زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه‌های تهران و اصفهان ادامه داد و در سال 1348 موفق به اخذ مدرک تحصیلی خود شد و از ابتدای سال تحصیلی 48-49 به کازرون بازگشت و در دبیرستان‌های شاپور، شاکر، بهبهانی و... به تدریس ادبیات فارسی و ترویج اندیشه‌های خویش پرداخت.

در آن ایام تفکرات مارکسیستی به خصوص در میان قشر دانشگاهی به عنوان علم مبارزه شناخته می‌شد و ادبیات مبارزین ـ حتی برخی از مبارزین مذهبی ـ به شدت متأثر از اندیشه‌های مارکس بود. حاتمی اما به عنوان یک شاعرِ مبارزِ ملی‌گرا که با محافل ـ به اصطلاح ـ روشنفکری نیز مرتبط بود در هنگام بازگشت به کازرون مروّج و شیفته‌ی اندیشه‌های کمونیستی بود. حاتمی تلاش می‌کرد با شناسایی دانش‌آموزان مستعد آنها را گام به گام از مبارزه با رژیم به سوی اندیشه‌های ماتریالیستی بکشاند. او برای رسیدن به این هدف در سال 1350 تصمیم به راه‌اندازی یک کتابفروشی گرفت. حاتمی مغازه‌ی غلام‌حسین کرباسی در خیابان شاه (شهدای جنوبی فعلی) را برای راه‌اندازی کتاب‌فروشی‌اش اجاره کرد. کرباسی گرچه در ابتدا از پذیرش این معامله سر باز می زد اما پس از مشورت با انقلابیون مذهبی به شرط پذیرش شراکت، مغازه اش را به وی اجاره داد. این شراکت از یک سو فرصت عرضه‌ی کتاب‌های اسلامی و از سوی دیگر زمینه‌ی اطلاع نیروهای مذهبی از فعالیت‌ مارکسیست‌ها را فراهم می‌آورد. به هر حال گستره‌ی فعالیت کتاب‌فروشی حاتمی به حدی بود که نه تنها منطقه‌ی کازرون بلکه کتابفروشی‌های شهرهای گناوه، برازجان، خورموج، دیر، دهدشت، یاسوج، نورآباد ممسنی و فهلیان را هم تغذیه می‌کرد. این مسأله باعث شد تا انقلابیون مذهبی شهرستان نیز به فکر راه‌اندازی مراکزی برای عرضه‌ی کتاب‌‌های اسلامی بیافتند.

از آن طرف جریان‌های کمونیستی در خارج از کازرون نیز حَسَن را به عنوان نماینده‌ی خود، به هواداران خویش ـ خصوصاً جوانان غیربومی که برای گذران دوران سربازی به کازرون می‌آمدند ـ معرفی می‌کردند.

در سال 1351 اولین مجموعه شعر حاتمی با عنوان «مردی که به خلیج پیوست» در حالی منتشر کرد که از تیغ سانسور رژیم در امان نماند. در همان سال او بار دیگر از کازرون به عجب شیر و از آنجا به جهرم و ممسنی منتقل شد تا اینکه در آذر ماه 1352 به اتهام عضویت در گروهی مسلح متشکل از برخی اعضای چریک‌های فدایی خلق، چریک‌های مجاهد و نهضت رهایی‌بخش و... دستگیر و روانه‌ی زندان قصر در تهران گردید. برخی از هم زندانی‌های او ضمن اشاره به اطلاعات بالای وی از اندیشه‌های مارکسیستی از او به عنوان مرجعی برای گروه‌های چپ در زندان یاد می‌کنند.

حاتمی در سال 1354 از زندان آزاد شده، به کازرون برگشته، به ادامه‌ی تدریس در مدارس و اداره‌ی کتابفروشی‌اش پرداخت. کتابفروشی او در این مقطع به نمایندگی روزنامه‌ی رستاخیز در کازرون تبدیل شد. تصویر او در کنار فرح پهلوی, ظاهراً مربوط به این مقطع از زندگی اوست.

ساواک در تاریخ 12 دی 1356 در بخشی از گزارش‌های خود درباره فعالیت کمونیست‌ها در کازرون می‌نویسد: «فعالیت افراد کمونیست که از قدیم الایام به وسیله حسن حاتمی پایه‌گذاری و شروع شد و افرادی مثل... و عده دیگری در ممسنی پرورش داد و ساخت که بالاخره بعد از آزاد شدن از زندان این بار از طریق کتابفروشی و آوردن کتاب‌های مارکسیستی کار خود را شروع نمود به قول خود حاتمی هدفش از این کار تغییر نوع استراتژی بود باین معنا که او دیگر مثل گذشته روی افراد خاصی یا گروه خاصی بطور کلاسیک تبلیغ نکرده بلکه با اشاعه کتابهای مارکسیستی زمینه را برای تبلیغ خود یا دیگران فراهم مینماید و افراد را حداقل بدبین می‌نماید و اینجاست که خود او مطرح نیست او نماینده روزنامه رستاخیز است همچنین فعالیت در انجمن‌های شهر و شهرستان هم میکند این بطور کلی هدف حسن حاتمی است اما این هدف بوسیله افراد مذهبی تشخیص داده شده و آنها در مقابل کتابفروشی‌ها[ی] بخرد [خرد] و کتابخانه‌های قائم و... را درست کرده‌اند تا افراد را وادار به خواندن کتابهای مذهبی کنند. در حال حاضر حسن حاتمی بعلت فعالیت همه جانبه و گیرنده افراد مذهبی چه در محیط اجتماعی شهر و چه در مدارس بطور کلی نمیتواند هیچ فعالیتی داشته باشد و اگر داشته باشد به علت درگیریها شبانه روزی با افراد مذهبی با عده قلیل فعالیت ضدمذهبی دارد و خیلی خیلی کم چیزی از او دیده شده است افراد دیگری مثل... نزد چند نفر روحانی بانفوذ مثل مهاجر و دانشجو رفته و توبه کرده و دیگر چیزی از آنها دیده نشده است و فقط گویا یکی دو نفر خانم هستند که در سر کلاس حرفهایی زده بودند که اینها همه بوسیله افراد مذهبی تهدید شده و آنها متعهد شده‌اند که هیچ‌گونه حرفی بر خلاف مذهب و یا حرفهای ماتریالیستی نزنند و بطور خلاصه دیگر بقول افراد مذهبی کاسه و کوزه‌شان شکسته شده و حرکتی دیده نمیشود...»

جریان مارکسیت‌ کازرون در ایام اوج مبارزات انقلابی مردم در دی و بهمن 1357 نیز تلاش کرد با در اختیار گرفتن میکروفن، خواندن اشعار و برافراشتن پارچه‌نوشته‌ها و تابلوهایی حضور خود را در راهپیمایی‌ها نشان دهد اما نیروهای مذهبی مانع از تداوم این قبیل تبلیغات چپ‌گرایانه شدند.

چند ماه پس از پیروزی انقلاب، کتاب‌فروشی حاتمی در شب 14 اردیبهشت ماه 1358 به آتش کشیده شد و برای همیشه تعطیل گردید. او همچنین به علت فعالیت‌های مارکسیستی همراه با تعداد دیگری از دبیران دبیرستان‌های کازرون در مهر ماه 1359 از آموزش و پرورش پاکسازی و اخراج شد.

در سال 1362 به دنبال افشای توطئه‌ی حزب توده و دستگیری اعضای این حزب، حسن حاتمی نیز در اردیبهشت همان سال دستگیر، محاکمه و پس از 8 ماه آزاد شد. او خود می‌گوید که از اتهام عضویت در این حزب تبرئه شده است. حاتمی پس از آن، از فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی کنار کشید.

حسن حاتمی

در سال 1365 نیز کتاب شعرش تجدید چاپ شد. در فاصله‌ی سال‌های 1365 تا 1377 تنها مقالاتی از وی در نشریاتی چون آینده، چیستا، کلک، شعر و... منتشر شد. اما در سال 1377 اولین کتاب او در فضای جمهوری اسلامی با عنوان بازیهای محلی کازرون نشر یافت. پس از آن به ترتیب کتاب‌های محرم در کازرون ـ 1378، کازرون (بروشوری رنگی و دو زبانه در 24 صفحه با عکس‌های علیرضا عباسی) ـ 1380، ما بسیاریم (مجموعه داستان) ـ 1382، مجموعه مقالات کازرون شناسی ـ 1385، جغرافیای طبیعی کازرون ـ 1385، هزار سال شعر کازرون ـ 1387 و غذاهای سنتی کازرون ـ 1392 به قلم وی منتشر شد. او در سال های اخیر در هفته‌نامه‌ی محلی بیشاپور حضوری پررنگ یافت و مدتی مدیریت صفحه‌ی ادبیات این نشریه را عهده‌دار شد.

از وی اسناد و آثار منتشر نشده ای نیز برجای مانده که مهمترین آنها (از نظر نگارنده) مجموعه مکاتبات او با جلال آل احمد است. این مجموعه بنا به اعلام برخی نزدیکان وی حدود صد نامه را شامل می شود.

درباره‌ی تقیدهای دینی و اخلاقی حسن حاتمی مطالبی نقل شده که از قضاوت درباره‌ی آنها خودداری می‌کنیم.

حسن حاتمی

حاتمی در تاریخ 19 اردیبهشت 1395 در حالی بر اثر بیماری سپسیس (عفونت خونی) از این جهان رخت بست که جز تأکید بر مسلمان بودن و علاقه‌ی خویش به اهل‌بیت(ع)، اقدامی در جهت جبران تلاش‌هایی که برای گرایش گروهی از جوانان به اندیشه‌های مارکسیستی به‌کار برده بود، انجام نداد. او البته سعی کرد با انکار سوابق مارکسیستی خود صورت مسأله را پاک کند! این انکار به حدی رسید که در مصاحبه‌ای مدعی شد که تاکنون حتی یک کتاب مارکسیستی را هم مطالعه نکرده است! این در حالی است که هم اسناد مکتوب و شفاهی خلاف این ادعا را ثابت می‌کرد و هم این‌که مطالعه نکردن حتی یک کتاب‌ مارکس برای افرادی که در دهه‌های 40 و 50 به عنوان مبارز انقلابی شناخته می‌شدند نه تنها حُسن نبود بلکه عیب و ضعفی بزرگ محسوب می‌شد، خصوصاً آن‌که مدعی، مدیر یک کتابفروشی فعال باشد و خود را در زمره‌ی روشنفکران بداند.

حسن حاتمی

حاتمی علاوه بر آنکه در مقطعی از عمر خود به مبارزه سیاسی‌ با رژیم پهلوی پرداخت و خدماتی که به ادبیات و ثبت فرهنگ عامه‌ی کازرون داشت، به نگارش داستان‌های کوتاهی درباره‌ی شهدای کازرون نیز روی آورد. این داستان‌ها در سال 1382 در قالب کتابی با عنوان «ما بسیاریم» منتشر شد. او همچنین اشعار و سروده‌هایی در وصف جنگ، شهادت و برخی شهدای این شهر دارد.